۲۸ فروردين ۱۳۹۵

افسردگي


افسردگي

 

افسردگي در خانم ها ودر افراد مجرد و مطلقه شايع تر است . هيچ ارتباطي با وضعيت اجتماعي _ اقتصادي ندارد . هيچ تفاوتي ميان گروههاي نژادي و مذهبي ديده نمي شود .

علايم باليني

·        خلق افسرده

·        Anhedonia: ناتواني در لذت بردن

·        انزواي اجتماعي

·        فقدان انگيزه

·        تحمل كم براي ناكامي

علايم نباتي

o       فقدان ليبيدو (ميل جنسي)

o       بي اشتهايي و در نتيجه كاهش وزن

o       پرخوري و در نتيجه افزايش وزن

o       كاهش ميزان انرژي و خستگي پذيري

o       قاعدگي نامنظم

o       بيدار شدن در صبح زود

o       پرخوابي

o       تغييرات شبانه روزي (علايم در صبح بدتر است )

o       يبوست

o       خشكي دهان

o       سر درد

نشانه هاي معاينه

§        وضعيت ظاهري

_ كندي رواني _ حركتي

_ارتباط چشمي ضعيف

_گريان بودن

_نگاه به پايين

_بي توجهي به ظاهر فردي

       عاطفه : محدود يا ناپايدار

        گفتار: كم بودن ، خود بخودي نيست ، آهسته ، يكنواخت (low monotone) با وقفه هاي طولاني

      خلق : افسرده ، تحريك پذير ، ناكام و غمگين

       محتواي فكر : افكار خودكشي ، احساس نااميدي ، بي ارزشي و گناه ، اشتغال ذهني در مورد بدن ، دودلي ، فقر محتواي فكر ، فقر گفتار ، توهم و هذيان سازگار با خلق

       شناخت : حواس پرتي ،اشكال در تمركز ، شكايت از ضعف حافظه ، اختلال موقعيت سنجي ، اختلال در تفكر انتزاعي

       بينش و قضاوت : مختل است .

نكته: شكايت هاي جسمي مانند علايم قلبي ، گوارشي ، ادراري _ تناسلي ، كمر درد و علايم ارتوپديك ممكن است تظاهر اصلي بيماري باشد و افسردگي مخفي باشد .

نكته : در صورت وجود هذيان و توهم در اختلال افسردگي ، محتواي هذيان ها با خلق افسرده سازگار است مانند هذيان گناه ، فقر ، گزند و آسيب ، خود نيست انگاري و هذيان جسمي

نكته : هذيان هاي ناسازگار با خلق مطرح كننده اسكيزوفرني است .

*علايم افسردگي در سنين مختلف :

علايم افسردگي در سنين مختلف تفاوت هايي دارد :

_ پيش از بلوغ : شكايت هاي جسمي ، بي قراري ، توهم شنوايي تك صدايي ، اختلال اضطرابي و فوبيا

_ نوجواني: سوء مصرف مواد ، رفتار ضد اجتماعي ، فرار از مدرسه ، مشكلات تحصيلي ، بي بند و باري جنسي ، افزايش حساسيت به طرد شدن و بهداشت نامناسب

_ سالمندي : نقايص شناختي ( اختلال حافظه ، اختلال موقعيت سنجي ، كنفوزيون) ، دمانس كاذب ، آپاتي و حواس پرسي

تشخيص افسردگي اساسي:

جهت تشخيص افسردگي اساسي بايد يكي از دو علامت خلق افسرده و فقدان علاقه يا لذت و حداقل 5 مورد از علايم زير براي 2 هفته و در اكثر اوقات وجود داشته باشد و موجب تغيير عملكرد فرد شده باشد .

  •     خلق افسرده به صورت احساس اندوه يا پوچي يا به گفته اطرافيان گريان بودن فرد .
  • توجه : در كودكان يا نوجوانان ممكن است تحريك پذيري خلق ديده شود .
  •     كاهش قابل توجه علاقه يا لذت براي انجام هر گونه فعاليت .
  •      كاهش وزن قابل توجه (بدون رژيم غذايي) يا افزايش وزن (بيش از 5 درصد در طي يك ماه ) يا كاهش يا افزايش اشتها
  •     بي خوابي ويا  پرخوابي
  •     بي قراري يا كندي رواني _ حركتي (تنها احساس ذهني آن كافي نيست و بايد توسط ديگران مشاهده شده باشد ).
  •     خستگي يا فقدان انرژي
  •      احساس بي ارزشي يا احساس شديد و نامتناسب گناه كه ممكن است هذياني باشد .
  •      كاهش توانايي تفكر يا تمركز يا بي تصميمي
  •     افكار مكرر مرگ ( نه فقط ترس از مرگ )، افكار مكرر خودكشي بدون نقشه خاص يا اقدام به خودكشي يا داشتن يك نقشه خاص براي خودكشي
  • البته اين علايم نبايد ناشي از يك بيماري طبي عمومي مانند هيپوتيروئيدي(كم كاري تيروييد) ، نتيجه مستقيم سوء مصرف مواد يا ناشي از هذيان و توهم ناسازگار با خلق باشد .
  • نكته : علايم مشابهي كه ناشي از سوگ باشد ، تنها در موارد زير افسردگي در نظر گرفته مي شود :
  •    بيش از 6 ماه تا يك سال طول بكشد .
  •     اختلال عملكرد قابل توجهي ايجاد كرده باشد
  •     اشتغال ذهني غير طبيعي در مورد بي ارزشي
  •     افكار خودكشي
  •     علايم سايكوتيك (مگر توهم شنيدن صداي مرگ متوفي)
  •     كندي رواني _ حركتي

ساير انواع افسردگي

افسردگي melancholic

افسردگي ملانكوليك با از دست دادن لذت يا فقدان واكنش نسبت به محرك هاي لذت بخش مشخص مي شود . افسردگي صبح ها شديدتر است . بيمار صبح زود از خواب بيدار مي شود . دچار بي اشتهايي و كاهش وزن مي شود و احساس شديد يا نامتناسب گناه دارد .

افسردگي مزمن

افسردگي مزمن حداقل 2 سال طول مي كشد . در مردان مسن به ويژه در زمينه سوء مصرف الكل و مواد مشاهده مي شود . و پاسخ ضعيفي به درمان دارويي دارد .

اختلال عاطفي فصلي(Seasonal affective disorder)

 اين افسردگي در پاييز و زمستان ايجاد مي شود . با متابوليسم غير طبيعي ملاتونين مرتبط است و موجب پرخوابي ، پر خوري و كندي رواني _ حركتي مي شود . در درمان آن قرار گرفتن در معرض روشنايي يا نور مصنوعي به مدت 2 تا 6 ساعت در روز توصيه مي شود .

 

افسردگي پس از زايمان

اين افسردگي در طي 4 هفته پس از زايمان شروع مي شود و اغلب در افراد داراي سابقه اختلال خلقي يا ساير اختلالات روانپزشكي ديده مي شود . علايم آن شامل بي خوابي شديد ، ناپايداري خلق و خستگي است . گاه همراه با افكار خودكشي و كشتن شير خوار است .

افسردگي آتيپيك

در اين افسردگي كه در خانم ها شايع تر است ، به جاي كاهش وزن و بي خوابي ، افزايش وزن و پرخوابي بروز مي كند.

افسردگي كاتاتونيك

اين افسردگي با عاطفه كند (blunted affect)  ، گوشه گيري ، منفي كاري ، كندي رواني _ حركتي همراه با وضعيت گيري بدن (posturing) و انعطاف پذيري مومي مشخص مي شود و به درمان با ECT (شوك ) پاسخ مي دهد .

افسردگي در كودكان

افسردگي در كودكان علائم مشابه افسردگي در بزرگسالان ايجاد مي كند . گاهي ممكن است افسردگي در كودكان به صورت فرار از خانه ، ترس از مدرسه و سوء مصرف مواد بروز كند (masked depression)

افسردگي سايكوتيك

در اين حالت بيمار مبتلا به افسردگي دچار توهم و هذيان مي شود . اين هذيان ها با خلق بيمار سازگار هستند ، مانند هذيان گناه ، فقر ، گزند و آسيب ، nihilistic و هذيان جسمي

نكته : هذيان هاي ناسازگار با خلق مطرح كننده اسكيزوفرني هستند .

 

 

 

اختلال ديس تاميك

اين اختلال در خانم ها شايع تر است و اغلب در افرادي روي مي دهد كه سابقه فشارهاي رواني طولاني مدت را داشته اند. اغلب همزمان با ساير اختلالات روانپزشكي مانند سوء مصرف مواد ، اختلال شخصيت و اختلال وسواسي جبري روي مي دهد . در بستگان درجه اول مبتلايان به اختلال افسردگي شايع است .

نكته : اختلال ديس تايميك با اختلال افسردگي اساسي داراي تفاوت هايي است ، مانند :

v    شدت كمتر

v    سير مزمن تر

v    بدتر شدن علايم در اواخر روز

اختلال ديس تايميك با خلق افسرده به مدت حداقل 2 سال (در كودكان و نوجوانان به مدت 1 سال حتي با خلق تحريك پذير ) و حداقل دو مورد از موارد زير تشخيص داده مي شود :

  •        كم اشتهايي يا پرخوري
  •        بي خوابي يا پرخوابي
  •        كمبود انرژي يا خستگي
  •        كاهش اعتماد به  نفس
  •        تمركز ضعيف يا دشواري در تصميم گيري
  •        احساس نااميدي

بيمار در طي اين مدت نبايد بيش از 2 ماه بدون علامت باشد يا دچار اختلال افسردگي اساسي شده باشد .

علايم فوق نبايد ناشي از اسكيزوفرني، اختلال هذياني ، بيماري طبي عمومي و اثرات مستقيم سوء مصرف مواد باشد .

تشخيص افتراقي

اسكيزوفرني ممكن است علايمي شبيه مانيا يا اختلال افسردگي ايجاد كند . وجود هذيان هاي غير مرتبط با خلق مانند هذيان تزريق افكار  (thought insertion) ،پخش افكار (thought broadcasting) ، گسيختگي تداعي ها (loosening of association) ، اختلال واقعيت سنجي و رفتارهاي عجيب و غريب مطرح كننده اسكيزوفرني است .

درمان

70 تا 80 درصد بيماران مبتلا به اختلال افسردگي قابل درمان هستند . در درمان اين اختلال از دارو همراه با روان درماني استفاده مي شود .

درمان با ECT(شوك )

درمان با ECT در موارد مقاوم اختلال افسردگي اساسي و در درمان افسردگي اساسي همراه با تظاهرات سايكوتيك سودمند است . در مواردي نيز كه پاسخ درماني سريع مورد نياز است يا عوارض جانبي داروها را تحمل نمي كند از اين روش درماني استفاده مي شود .

مراقبت هاي پايان زندگي و سوگ

Euthanasia:

اوتانازي تلاش عمدي پزشك در جهت كمك به مرگ بيمار است و اين عمل غير قانوني و غير اخلاقي است .

خودكشي به كمك پزشك:

پزشك با ارائه اطلاعات يا فراهم كردن وسايل لازم ، بيمار را قادر مي سازد به زندگي خود خاتمه دهد .

سوگ

سوگ سندرمي است كه معمولا با از دست دادن يكي از عزيزان بروز مي كند .

سوگ ممكن است به دلايلي غير از مرگ عزيزان نيز روي دهد :

1-    جدا شدن عزيزان به واسطه جدايي ، طلاق يا زنداني شدن

2-    از دست دادن موقعيت يا شيء كه داراي ارزش احساسي زيادي براي فرد بوده است مانند از دست دادن شغل يا منصب با ارزش

3-    از دست دادن چيز محبوبي كه در تصور فرد بوده است مانند مرگ جنين در داخل رحم يا تولد نوزاد ناقص الخلقه

4-     آسيب خود شيفتگي مانند قطع اندام يا ماستكتومي(برداشت كامل بافت پستاني)

مراحل سوگ

1-    كرختي (numbness) يا اعتراض : اين مرحله با ناراحتي ، ترس و عصبانيت مشخص مي شود .

2-    اشتياق ديدار و جستجوي فرد از دست رفته : در اين مرحله زندگي دنيوي به نظر پوچ و بي معني مي رسد ولي عزت نفس آسيبي نمي بيند .اشتغال ذهني درباره فرد از دست رفته ، نا آرامي فيزيكي ، گريستن و خشم در اين مرحله شايع است .

3-    آشفتگي (disorganization) و ياس : نا ارامي و بي هدف بودن ، افزايش اشتغال ذهني در مورد مسائل جسمي ، كناره گيري ، درونگرايي ، تحريك پذيري و بازسازي مكرر خاطرات از ويژگي هاي اين مرحله است .

4-    ساماندهي مجدد : با جايگزين كردن الگوها ، اهداف و افراد جديد ، سوگ كاهش مي يابد . همانند سازي با افراد از دست رفته روي مي دهد .

افتراق سوگ از افسردگي

v    افكار خود كشي در سوگ نادر و در افسردگي شايع است .

v    در سوگ فرد خود را در مورد نحوه رفتار با متوفي مقصر مي داند . در افسردگي فرد خود را به طور كلي مقصر مي داند .

v    سوگ موجب برانگيختن همدلي وهمدردي در روابط بين فردي مي شود ولي در افسردگي موجب بروز ناراحتي و تحريك پذيري در روابط بين فردي مي شود .

v    در سوگ احساس كلي بي ارزش بودن وجود ندارد. فرد افسرده خودرا از تمام جهات بد و بي ارزش مي داند .

v    واكنش سوگ به تدريج فروكش مي كند و معمولا پس از 6 ماه تا 1 سال برطرف مي شود . علايم افسردگي برطرف نمي شود و ممكن است به تدريج بدتر شود .

v    واكنش سوگ با اطمينان دهي و تماس هاي اجتماعي بهتر مي شود . افسردگي با اطمينان دهي بهتر نمي شود و اين افراد از تماس هاي اجتماعي خودداري مي كنند .

v    داروهاي ضد افسردگي در درمان علايم سوگ كمكي نمي كند ولي موجب بهبودي علايم افسردگي مي شوند.

عوامل خطر بروز افسردگي پس از مرگ همسر

  •      سابقه افسردگي يا اختلال دو قطبي
  •      سن كمتر از 30 سال
  •      ضعف سلامتي عمومي
  •     ضعيف بودن نظام تامين اجتماعي
  •      بيكاري
  •     سازگاري ضعبف با فقدان همسر

كنترل و درمان سوگ

  •      برون ريزي احساسات را تشويق كنيد . به بيمار اجازه دهيد در مورد عزيزان خود صحبت كند . ياد آوري خاطرات مثبت مفيد است .
  •      از گفتن عباراتي مانند گريه نكن به فرد عزادار خودداري كنيد .
  •      گروهي از افراد كه فرد متوفي را مي شناسند در حضور شخص سوگوار درباره متوفي صحبت كنند .
  •      از تجويز دوز بالاي ضد اضطراب يا افسردگي خودداري كنيد . به جاي استفاده از دارو بهتر است بي قراري فرد با كلمات تسلي بخش كاهش يابد ، با اين حال در موارد آژيتاسيون  حاد ميتوان از دوز كم دارو (ديازپام 5 ميلي گرم ) در كوتاه مدت استفاده كرد .
  •      ملاقات هاي كوتاه مدت و متعدد بهتر از ملاقات هاي طولاني مدت و كم است .
  •      مراقب واكنش سوگ تاخيري باشيد . چنين واكنشي مدتي بعد از مرگ وي روي مي دهد . اين واكنش تاخيري در سالگرد فوت فرد شايع تر است و با تغييرات رفتاري ، آژيتاسيون ، ناپايداري خلق و سوء مصرف مواد بروز مي كند .
  •      شخصي كه به دليل خودكشي يكي از اعضاي خانواده سوگوار است ممكن است براي حفظ آبرو تمايلي به صحبت كردن در مورد اين موضوع نداشته باشد .

واكنش بيمار نسبت به ابتلا به يك بيماري لاعلاج و كشنده :

مرحله يك _ شوك و انكار : واكنش اوليه بيمار شوك است و به دنبال آن انكار پيش مي آيد . بيمار همه چيز را اشتباه مي داند و با مراجعه به پزشكان مختلف به دنبال كسي است كه نظر وي را تائيد كند .

مرحله 2_ خشم : بيمار ناتوان ، تحريك پذير و عصباني است و مي پرسد چرا من ؟

خشم بيمار ممكن است متوجه پزشكان ، كاركنان بيمارستان و اعضاي خانواده باشد . گاهي فرد بيماري خود را مجازاتي براي اشتباهات و اعمال نادرست خود مي داند ، بنابراين ممكن است نسبت به خود عصباني باشد .

مرحله 3_ چانه زني : بيمار ممكن است تلاش كند با پزشكان ، دوستان يا حتي خدا مذاكره كند تا در صورت بهبودي ، به عهد خود وفا كند مانند كمك كردن به نيازمندان ، مرتب به مسجد رفتن

مرحله 4_ افسردگي: در اين مرحله بيمار دچار علايم افسردگي از جمله كناره گيري ، كندي رواني –حركتي ، اختلال خواب ، نااميدي و گاهي افكار خودكشي مي شود .

مرحله 5 _ پذيرش: بيمار مي پذيرد كه مرگ گريز ناپذير و براي همه است و تسليم آن مي شود .

نكاني در مورد گفتن خبر بد به بيمار:

o       بسياري از بيماران مايلند كه از تشخيص خود آگاه باشند ولي برخي تمايلي به دانستن آن ندارند بنابراين بر اساس تمايل بيمار تصميم بگيريد .

o       بيمار را نااميد نكنيد و با انكار وي مخالفت نكنيد .

o       به بيمار اطمينان دهيد و از او مراقبت كنيد .

o       پس از آگاه كردن بيمار از تشخيص ، مدتي در كنار وي باشيد چون ممكن است وي دچار شوك شود . بيمار را تشويق كنيد سوال كند و پاسخ هاي صادقانه اي به وي بدهيد .

o       در صورت امكان چند ساعت بعد مجددا بيمار را ملاقات كنيد .

o       اگر بيمار دچار اضطراب شده ميتوان براي 24 تا 48 ساعت به وي ديازپام بدهيد .

o       اعضاي خانواده را از واقعيت آگاه كنيد . به آنها توصيه كنيد به ملاقات بيمار بروند و به وي اجازه دهند در مورد ترس خود صحبت كند .

     مطالب فوق از كتاب كاپلان رفرانس روانپزشكي تهيه شده است